دانلود مجموعه شعر پلی پشت سر نمانده است
مجموعه ای از شعر زیبای ابوالفضل سنبلی بیدگلی
بهار ، بی تو
مردی را ماند
که بعد از سالهای دور
به خانه بر میگردد
چمدان سوغاتی اش را اما
در ایستگاه بین راه جا گذاشته است
ماهی ها
استادان لب خوانی هستند
فقط آنها میدانند
کنار سفره هفت سین
میان دعاهایت
مرا میخوانی….
سفر
هیچ چیز را از یادم نبرده است
هر کجا میروم
نبودنت چون زنی قهر کرده
روبه رویم نشسته است
نه از سمفونی پنجم ام بتهون
خبری هست
نه از عطر رویایی زنان پاریسی
موسیقی متن زندگی اینجا
صدای مردانه خروس های ده است
غوغای درانتظار شاید آخرین صبحانه غازها
و
ماغ کشیدن های گاوهای همیشه گرسنه
بوی هیزم و زنانی که
کارهای سخت خانه و کشاورزی
هیچ اززیبایی خنده نشاط آور آنها نمیکاهد
زندگی اینجا
عجیب مرا یاد بودن و آدمی می اندازد
من معتقدم
انسانهایی شادتر بودیم
اگر سیمهای خاردار
جای خود را به گل ها میدادند
۲
در خطوط مرزی ایران
جنگل را دوپاره کرده اند
کوها
و
رودهایش را
سیم های خاردار
دست ساخته ی انسانها
۳
چقدر غمگین است
درختی تنومند باشی
شاخ و برگت در ایران
ریشه ات پشت سیم های خاردار
آنسوی درهای بسته ایران
۴
کوه ها
دره ها
رودها
همه “حیران” بودند
از این بازی انسانها
۵
دهان دره باز مانده است
از این خط کشی ها….
تقسیم ها….
نابود کردن دنیا
۶
از رودخانه ها بیاموزیم
ادامه دادن راه مان را
هدف
فقط رسیدن به آبی دریاست
۷
“هنوز حیرانم
از عبور از گردنه زیبای حیران
ولی زخمی شده توسط سیم خاردارهای مرزی ایران”