پنجشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۲۷ ب.ظ
دانلود رمان با یادت زندگی کردم جاوا، اندروید،pdf،ایفون
سلام همه گل های نگاه عزیزماه مهر از راه رسید و خیلی از دوستان نگاه دانلوی میرن مدرسه ولی یادتون نره ما را تنها نزاریدا ما با وجود شما جون میگیریم انجمن نگاه دانلود منتظر حضور شماست جهت عضویت کلیک کنید
نام رمان:بایادت زندگی کردم
نویسنده:س.شب.
ژانر:عاشقانه
خلاصه :
داستان درباره ی عشقی دیده نشده از دختری
سرخورده از عشقه که پس از سالها دوری از عشقش زمانه دوباره اونو مقابل عشق
قدیمیش قرار میده.
اتنی خیس عرق از خواب پریدم.بازم همون کابوس تکراری.
نمیدونم کی قراره از شرش خلاص شم.باگذشت۸ سال هنوز دست از
سرم برنمیداره.بازم اون خندهای لعنتی.خیلی وقت بود که کابوس
نمیدیدم.ولی انگار دوباره شروع شده بود .اوایل هرشب کابوس میدیدم .ولی
کم کم کابوسام کم شده بود.ولی چند وقته دوباره به سراغم امده.
انگارهمون شب بود.هنوز صدای خندهای اونو.گریه های خودم تو سرمه
…
از روی تخت بلند شدم ساعت هنوز ۵ نشده بود.اروم به طرف دستشویی رفتم.
بصورتم اب زدم .به چهره ی پریشونم نگاه کردم.چقدر با خودم غریبه بودم.
به اتاق برگشتم.
دوباره روی تخت دراز کشیدم.به سقف خیره شدم.
-کی میخوای دست از سرم برداری.من واقعا عاشقت بودم.چرا باهام اون کارو کردی.
اینقدر به سقف نگاه کردم که کم کم چشمام بسته شد.
….
با صدای در بیدار شدم.مامان امد تو اتاق.
-بیتا جان مادر بیدار شو امروز مگه کلاس نداری.
– مامان بیدارم.امروز صبح کلاس ندارم.
بابا رفته.
-نه ….. .باز کابوس دیدی؟
-نه.
-پس چشمات چرا قرمزه.
مجبور بودم بهش دروغ بگم.نمیخواستم نگرانش کنم.
-بخاطر ریمل جدیده .فکر کنم جنسش زیاد خوب نبود بهش حساسیت پیدا کردم
-مگه نمیگم اینقدر از این اشغالا به چشمات نزن اخر کور میشی.
-باشه سعی میکنم کمتر بزنم.
حالا شما برید پایین من الان میام .
مامان از اتاق بیرون رفت.
اون اوایل که کابوسام بیشتر بود.مامان در اره
دانلود jbook
دانلود arabicreader
دانلود adobe reader اندروید
دانلود winrarکامپیوتر
دانلود winrarاندروید