رمان | دانلود رمان های جدید ایرانی عاشقانه

پیوندها
دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۳۳ ب.ظ

دانلود رمان زیبا با موضوع بادیگارد


رمان بادیگارد

نویسنده : sholaliz

منبع: نودهشتیا

قسمتی از این رمان زیبا 


آروم کلید رو توی قفل چرخوندم و درو یواش باز کردم. همهجا تاریک بود، احتمالا همه خوابیده بودن. کفشامو در آوردم و پاورچین پاورچین رفتم سمت پله. همین که پامو روی اولین پله گذاشتم چراغ هال روشن شد. آروم سرمو چرخوندم و عقبو نگاه کردم، درست حدس زده بودم، بابام بود.

بابا: تا حالا کجا بودی؟
من: کجا بودم؟ جایی که همیشه میرم. پارتی.
بابا: یه نگاه به ساعتت انداختی؟
من: نه.
بعد یه نگاه به ساعتم انداختم و گفتم: سالمه که.
بابا چپ چپ نگاهم کرد.
من: خوب حالا که چی؟
بابا: کجا رفته بودی؟ بادیگارد رو باز چرا پیچوندی؟
من: دلم می خواد، دوست ندارم یکی مثل کنه بهم بچسبه.
بابا: مگه من هزار بار نگفتم که بیرون برای تو خطرناکه؟ چرا حرف گوش نمیکنی؟
من: منم هزار بار گفتم که میتونم از خودم حمایت کنم، احتیاجی به سگاتون نیست که پشت سر من راه بندازید.
بابا: درست حرف بزن. با پدرت اینجور صحبت میکنی؟
من: من پدری ندارم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۱۴
مهدی یارس

دانلود رمان قشنگ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی