دانلود رمان شروع یک داستان تازه
به قلم :khale ghezi
حجم رمان : ۹.۵۸ مگابایت پی دی اف , ۱.۱۳ مگابایت نسخه ی اندروید ,
خلاصه ی از داستان رمان:
داستان درباره ی دختری نویسنده ای هستش که فکر می کنه خالیخالی درگیر کارش شده و از همسرش دوره در ادامه داستان جریاناتی بین اون و برادر شوهرش به وجود میاد و به دنبالش مشکلاتی که با همسرش پیدا می کنه و …..
: دانلود رمان شروع یک داستان تازه از khale ghezi با فرمت pdf
: دانلود رمان شروع یک داستان تازه از khale ghezi با فرمت apk
صفحه ی اول رمان:
پشت لب تابم نشسته بودم. مشغول تایپ کردن بودم. کاری که بیشتر ساعات روزِ منو می گرفت. کاری که باعث شده بود یادم بره همسر مهربونی دارم، که بهم احتیاج داره. کسی که بهم علاقه داشت. الانو نمی دونم ولی اون موقع ها خیلی دوستم داشت. من براش مثل قبل نیستم. حتما دیگه اونقدرا دوستم نداره.نگاهمو به سمت ساعت دیواری حرکت دادم ساعت یازده بود. نمی دونم چرا ولی دلم برای همسرم تنگ شد. حتی نوشتن هم نتونست وسوسم کنه.
به سمت اتاق خواب رفتم همسرم روی تخت نشسته بود و مشغول خوندن کتاب بود. با عشق نگاهش کردم هنوزم مثل روز اول عاشقش بودم نگاهش بهم افتاد. لبخندی زد و کتابو بست بعد دستاشو باز کرد. منم مثل بچه ای خودمو تو بغلش انداختم منو به خودش فشار داد. سرمو آوردم بالا تا صورتشو نگاه کنم لبخندی زد و صورتم رو بوسید. همون طور که با موهام بازی می کرد گفت:
– حتما حسابی خسته شدی!
– نه خسته نبودم دلم برات تنگ شد.
– داری منو لوس می کنی؟ باز چی شده؟
– بهزاد؟
آروم سرمو بوسید و گفت: می دونم عزیزم، باهات شوخی می کنم.
بلند شدم و کنارش نشستم دستمو بین دستاش گرفت.آروم با انگشتام بازی می کرد.گفتم:
– میدونی داشتم به چی فکر می کردم؟
– به چی؟
– به اینکه خیلی ازت دور شدم.
رمان شروع یک داستان تازه